💛محمدهانی پسری شاد و مسرور 💚

به وبلاگ من خوش آمدید 🙋

سلام ، من محمدهانی هستم و ۸ سالمه.

می خوام توی این وبلاگ خاطراتم را بنویسم👨

خاطره

تولد چهار سالگیم بود من خیلی خجالت می کشدم فقط اگه برف شادی میزدند من میومدم وسط موقع کادو ها که میشد مثلا می گفتن:از طرف بابا من فکر می کردم از طرف هر کی باشه واسه اونه بعد که میخواستیم فش فشه ها رو روشن کنیم که نمی دانتستیم فشفشه ها مخصو ص عروسی هست فشفشه رو روشن کرد من فرار کردم موقع ای فشفشه خاموش شد سقف سیاه شده بود😨 
9 آبان 1400

خاطره

ابجی کوچیکه ی من بای صدا خیلی خندش میگرفت من که میزدم روی قلکم اون خیلی مخندید 😆 یا تا از قصد فیتادم خیلی میخندید. ...
8 آبان 1400

خاطره

من همیشه که میخواستم بگم غذا چی داریم میگفتم  شام چی داریم کیک چون خیلی کیک دوست داشتم😆
8 آبان 1400

معرفی 💗

سلام من محمدهانی هستم ، کلاس دوم ابتدایی. و خیلی خوش حالم که در نی نی وبلاگ هستم 💛 اگر میشه پست های من رو لایک کنید و وبلاگم را دنبال کنید 💙 راستی خواهر من در اینجا وبلاگ داره👇 Avina96.niniweblog.com ...
8 آبان 1400
1